ندای آغاز

دو هزار چشم غمگین به دو چشم واله گشته به جهانِ جان رسیدم، غزلم ترانه گشته تو روان به خواب شهری، من از این خیال ترسان مگریز از خیالم، مگریز، رو مگردان! می خواهمت بمان! می جویمت مرو! سرگشته ام  چو باد! می خواهمت بمان! به کجا مرا کشانی که نمی دهی نشانم؟ به جز این دگر ندانم که تو جانِ این جهانی... " علیرضا کلیایی"   ندای آغاز...

در روزهای آغازین هفته کتاب و کتاب خوانی، تصمیم گرفتم که سری به شهر کتاب ابن سینا خیابان ایان زمین بزنم. بویژه روز پنج شنبه 27 آبان که روز کتابگردی در کتابفروشی ها و شهر کتاب های سراسر کشور و حضور مؤثر افراد علاقه مند به کتاب را اعلام کرده بودند. روز  کتابگردی به شهر کتاب ابن سینا رفتم. افراد مختلف کودک و نوجوان و افراد میانسال در آنجا حضور داشتند. و اکثرا با خرید کتاب از آنجا خارج می شدند. منهم که عاشق شهر کتاب ابن سینا هستم و گاهی به تنهایی و یا با بچه ها سری می زنم. در هر صورت آن روز به طبقه بالا که مخصوص کتابهای بزرگسالان است رفتم. چیده مان آنجا بسیار خوب و مجذوب کننده است که دوست نداری از آنجا دل بکنی و بیرون بیایی. وقتی کتابداری خوانده باشی و سابقه کار در کتابخانه هم داشته باشی، به چیده مان و فضاهای فرهنگی بویژه کتابفروشی و شهر کتاب حساس می شوی که چه طور آرایش و تزئین آنجا به نوعی می تواند همه گروه ها و اقشار مختلف جامعه را به سوی خودش بکشاند و مجذوب کند. همان طور که اشاره کردم به طبقه بالای شهر کتاب رفتم و چند تا از کتاب ها را تورقی کردم. از جمله کتابی با عنوان " زندگی نزیسته ات ندای آغاز...